شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۴

my lost work

اين هم از کار مرهوم بنده ،راستش نميتونم بگم کار خوبی شده بود ولی برای دفعه اوّل بد نيست.
از چهارشنبه اين کار رو خراب کرديم ، از پنجشنبه روی همون آرماتور يه کار جديد با يه مدل جديد شروع کرديم.
برای تموم کردن کار جديد فقط تا يازده ژانويه وقت داريم درحالی که اين يکی رو از اواست سبتامر شروع کرده بوديم. ولی راستش رو بخوايد چون کارمون خوب پيش نميرفت آخراش که گفتند قراره مدل رو عوض کنند بيشتر وقتمون رو به بازی روسی معروف به دوراک(احمق) ميگذارنديم، بازيی که برنده نداره فقط يک بازنده داره!
من قبلاً راجع به اين بازی توی يکی از کتاب های گوگول خونده بودم که طی اون کشيش مجبور ميشه با شيطان هايی که طی راه اسبش رو دزديدند همين بازی رو بکنه.کشيش بعد از چند دفعه دوراک شدن زير ميز يه صليب روی کارتهاش ميکشه و متوجه ميشه که همه ورق ها برگشتند! پس کارتها رو کنار ميگذاره و بعد از تار و مار کردن شياطين بوسيله صليب با اسب خودش که يه پوست و استخون ازش مونده بوده مواجه ميشه ومجبور ميشه از شياطين يه اسب بخواد.
اون ها هم يک اسب ديو آسايه شيطانی بهش ميدهند تا برگرده و ...
راستش من از اين جور داستان ها خيلی خوشم مياد بطوره کلّی آثار گوگول واقعاً شاهکارند حيف که در آخر گوگول هم جنون پيدا ميکنه و به تحريک يه کشيش(بر پدر همشون لعنت)قسمتی از آثارش و همينطور هم يک بخش از کتاب "نفوس مرده" رو توی آتش ميسوزونه ، کتابی که يه شاهکار واقعی به حساب مياد. خوب ديگه روس ها هم برای خودشون يه کارکتر خاصی دارند برای مثال بازی "رولت روسی" رو در نظر بگيريد...و


before!

after!!

2 نظر:

Blogger لاله جوانشیر گفت...

selam Hebibcik,
Ellerin var olsun. chox gozel ishlerdi

۸:۵۹ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس گفت...

movaagh bashid.

۳:۱۳ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی