پنجشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۴

وداع با اسلحه






توضيح کار اينکه شمشيرش رو زمين گذاشته فقط چون کار گليه خوب معلوم نيست.

به گلی بودنش نگاه نکنيد ، کار قشنگيه بعداً قصد دارم تو اندازه بزرگتر اجراش کنم .

---------------------------------------

در جواب به دوستانی که زحمت کشيدند نظرشون رو نوشتند هم چند تا چيز رو بايد بنويسم:

عليرضا - من تو دانشگاه دولتی نقاشی باکو درس ميخونم که البتّه مثل بقيه دانشگاه های دولتی اينجا برای خارجی ها پوليه تازه تو کلاسمون هم فقط 3 نفر هستند (دلت بسوزه!!)چون هر کسی بايد يه مجسمه 1:1 هم قد مدل درست کنه.

محبوب - بابا به خدا اين زنه از من دست نميکشه نه اين که من از اين زنه دست بر ندارم فقط مدت طولانی که روی مجسمه مرمر کار کردم باعث شده روم تأثير بگذاره ! راجع به کار های مشابه هم بايد بگم نمايشگاه های زيادی تو باکو هست مثلاً نمايشگه "ستار وهابزاده" يا از اون بهتر (اگر نديده باشی) موزه هنر باکو که جلوی کاخ رييس جمهور قرار داره که بايد بگم کار های خيلی قشنگی هم داره از بهترين هنرمندان آذربايجانی و خارجی.

سينا - راستش الان خيلی خسته ام هرچند که فکر نميکنم به اين زودی سر بزنی فقط اگر کاری داشتی ميتونی ایمیل بزنی.

يک نفر هم راجع به مجسمه های غول پيکر بودا در افغانستان پرسيده بود ، راستش من هنوز اطلاع درستی ندارم فقط الان اين جور کار ها رو با استفاده از دستگاه های اندازه گيری مخصوص بزرگ ميکنند که در حقيقت يه خط کش سه بعدی در دو اندازه کوچيک و بزرگ هست که اندازه های کار رو ازمدل به کار اصلی منتقل ميکنه .

فعلاً که مغز ام نميکشه امروز زيادی فعاليت کردم سعی ميکنم بعداً هر وقت سرم خلوت شد باز هم بنويسم ، ايندفعه راجع به دانشگاه.

سه‌شنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۴

گمشده در باد


من معمولاً خوش ندارم از خودم تعريف کنم ، فقط رييس دانشگاهمون که در عين حال يکی از سه معلم درس حجم و در اين حال مشهور ترين مجسمه ساز آذربايجانی هم هست طبق معمول بعد از يک هفته غيبت برأی يک نيم ساعتی يک سری به کلاسمون زده بود و وقتی داشت کار ها رو نگاه ميکرد از اين کار من خوشش اومد.
حالا ميدونيد راجع به کار چی گفت؟ چی بگه خوبه؟؟؟ هيچی! فقط گفت که کار ، يعنی زنی که روی اسب نشسته (اگر با کار دقت کنيد متوجه زنی ميشويد که در توفان روی اسب مرده زجه ميکشه و مو هاشو به باد ميده!) يک ايردی داره يعنی ايراد که نه فقط يک خورده اروتيک شده!!يعنی بيشتر از يک خورده!
البته بنظر من اين از ارزش کار کم نميکنه چون کار فقط اتود هست و هنوز بايد اجرا بشه اون وقت ميشه نظر نهايی رو راجع بکار ابراز کرد.
راجع به اين معلممون يعنی همون رييس دانشگاه هم بايد بگم که در مجسمه سازی کلاسيک برای خودش غوليه و رقيب نداره، سعی ميکنم در آينده از کار هاش بيشتر عکس بگذارم اون وقت ببينم شما هم به همين نتيجه من ميرسيد يا نه.



دوشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۴

مدرنیسم

با ديدن کار های فيگوراتيو مجسمه ساز های آمريکايی و مقايسه اي که خواه نا خواه بين کار های آنها و کار های مجسمه ساز های شوروی سابق انجام دادم متوجه اختلاف فاحشی شدم ، واقعاً سطح کار های آمريکايی ها قابل مقايسه با کار مجسمه سازان شوروی سابق نيست(خیلی ضعیف تر است هم از جهت محتوا و هم از نظر اجرا) و فقط با نسل سابق چرا که نسل جديد هنرمندن جمهوری های سابق شوروی و حتی کار های روس ها هم به شدت تحت تأثير مدرنيسم غربی قرار گرفته مدرنيسمی که اینجا کسی حتی از ماهيتش هم خبری ندارد.شده قضيه همون کلاغی که تقليد راه رفتن کبک رو ميکرد، يک تقليد کور کورانه که از روی کتابها يا مجلاتی انجام ميشه که از غرب رسيده اند.بد تر از همه اون که حتی هنرمندان قديمی هم که استادان رئاليسم و کلاسيسيم هستند هم برای در آوردن نان شب مجبور به تقلید همين کار ها شده اند.

سایت مجسمه سازان آذربایجانی http://www.azgallery.org/

رییس دانشگاه ما

یکشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۸۴

وجدان؟



پنجشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۴

مجسمه های سنگی رو چطوری درست ميکنند ؟



بنظرم براتون جالب باشه بدونيد که مجسمه های سنگی رو چطوری درست ميکنند، من يه توضيح کوتاه اينجا گذاشتم

در مرحله اوّل اصل کار بوسيله مجسمه ساز از گل درست ميشه که ميتونه با استفاده از مدل زنده (با توجه به اسکيز کار) يا فقط از روی طرح کوچکتر يعنی همان اسکيز درست بشه.

سپس بايد مجسمه گلی رو به يه جنسی تبديل کرد که محکم باشه و در اثر برخورد تکه های سنگ تغيير شکل نده ،يعنی گچ. برای تبديل مجسمه گلی به گچی بايد از کار گلی يه قالب گرفت که کار مفصليه و بعداً توضيح ميدم

حالا بايد يه تکه سنگ مناسب که ممکنه گرانيت يا مرمر باشه پيدا کرد




حالا مرحله حساس کار هست که بايد دستگاهی رو که اينجا بهش "نقطه بردار" ميگويند رو هم روی سنگ و هم روی کار گچی درست مثل هم نشوند. اين مرحله کار حساس است و اگر خوب تنظيم و محکم نشود بعداً مشکل پيش مياورد.





از اينجاست که کار اصلی مجسمه ساز شروع ميشود ، حالا بايد با استفاده از دستگاه "نقطه بردار" نقاط اصلی مجسمه رو به سنگ کپی کنه اوّل با برش های بزرگ که ميشه با دستگاه برقی مثل "فرز" يا با دست تراشيد و بد هم بايد با دست نقطه های ظريف تر رو تراشيد و کم کم به کار اصلی نزديک کرد.
بعد از اينکه تا حد ممکن سنگ رو به مدل گچی نزديک کرديم حالا بايد مدل رو کنار گذشت و مرحله آخر رو با قلم های ظريف تر تکميل کرد.
حالا (بد بختی های ما هم تمومی نداره!) بايد کار رو اوّل با سوهان و بعد با سمباده ضد آب ساييد و ساييد و ساييد که بنظرم اعصاب خوردکن ترين مرحله کاره.
خوب حالا ميشه يه گيلاس انداخت بالا ( هرچند که من اين کار رو نميکنم!( و کار رو تميز کرد و روی پايه نشوند.
____________________________

البتّه اين رو هم بگم که کارهای مدرن و نسبتاً ساده تر رو مستقيماً از مدل کوچيک تر هم ميشه کپی کرد که البته اين کار هر کسی نيست :) ، ضمناً ابزار تراشيدن مرمر با گرانيت و يا سنگ عادی فرق خيلی داره حتی چکّش هم متفاوت است.

بنظرم کمتر کسی اين نوشته ها رو بخونه ولی من که نميتونم هر چی دهنم اومد بياورم اينجا بنويسم، فقط مجسمه سازی!
فردا سعی ميکنم يه چند تا عکس از دانشگاه و کلاسمون و همينطور از کار هايم بگيرم بگذارم اينجا.

چهارشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۴

centaur - کِِِنتور

اين کاری رو که ميبينيد مال دو سال پيشه ولی چون کار قشنگی شده نگاهش داشتم هرچند که بنظرم يک سری مشکل داره ولی باز هم عکسش رو براتون گذاشتم .

از تمام دوستان هنر پرور!!! هم متشکرم، لطف داريد.





دوشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۴

مدرسه باله

امروز برای طراحی رفته بودم مدرسه دولتی باله باکو ، برای طرح کار های جديدم لازم داشتم
ولی از قرار معلوم کسی رو بدون اجازه نامه کتبی راه نميدن. گفتم که برای کار ليسانس لازم دارم ولی خيلی محترمانه حالی ام کردن که از اين خبر ها نيست و انگار خيلی از پسر ها به هوای دختر های خوش ترکيب بالرين اون دور و بر ها ميگردند ، هرچند که من يک چنين منظوری نداشتم (البته تا حدودی!)
چيز جالب ديگری که فهميدم اين بود که يک نفر ايرانی هم اونجا تحصيل ميکنه ولی اسمشو نفهميدم يا بهتره بگم نپرسيدم.
آخر سر تنها چيزی که به دست آوردم اين بود که فهميدم تمام اجرا ها شون رو توی سالن اپرا-باله باکو انجام ميداند حالا بايد برم محل اش رو پيدا کنم و ليست برنامه هايش رو بريزم بيرون!(يعنی بگيرم). ط

یکشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۸۴

danaid

اين تصاوير از يک مجسمه مرمر که تابستان کار کردم گرفته شده ، اصل کار رو مدتيه فروختم ولی يک قالب از کار اصلی(گچ) هنوز پيشم هست.


کار : 95 cm
جنس : مرمر









balerina

اين هم يک "اتود" اوليه از يک سفارش
در ضمن فکر نکنيد که عکس محو شده خودم اينجوری کردم اش ، چراش هم نميگم!
يه اتود ديگه هم دردست اجراست که فردا پس فردا عکسش رو ميزارم
يک عالمه هم کار و اسکيز توی دانشگاه دارم که سعی ميکنم به زودی عکس بگيرم بفرستم.

در ضمن کسی هم ذوق نکنه چون کار های اورژينال رو طوری عکس نميگيرم که بشه کپی کرد! ؛))









شنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۴

hello to Hell




تا جايی که اطلاع دارم اينجا اولين وبلاگ فارسی راجع به مجسمه سازی قراره باشه....

جمعه، آبان ۱۳، ۱۳۸۴

من اینم ؛ این منم

من

چيز زيادی راجع به من نيست که بخوام بدونيد.. فقط اين که در باکو تحصيل ميکنم و رشته ام مجسّمه سازيه ،
يکم خلم ، شب ها تا نصفه شب پای کامپيوتر ميشينم و از کاپوئرا رقصيدن هم خوشم مياد!
اين وبلاگ رو هم بخاطر کسی يا چيزی نيست که مينويسم فقط عشقم کشيده بنويسم !! همين

سعی ميکنم به زودی عکس های مجسمه ها م رو بفرستم...