سه‌شنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۴

The power gaze


راستش اين مقاله ارتباطی به مجسمه سازی نداره ولی برای من که خيلی جالب بود.

من اين مقاله رو از کتابی که با emule دانلود کرده بودم برداشتم به همين خاطر نميتونم به

منبع لينک بدم ولی اصل مقاله رو هم به زبان اصلی آوردم.

با استفاده از روش NLP شما ميتوانيد با نگاه کردن با چشم های هر کسی فکر او را بخوانيد!

البته نه راجع به اين که چه فکری ميکنند ، بلکه راجع به اينکه چگونه فکر ميکنند. با اين روش شما

ميتوانيد راجع به چگونگی فکر کردن طرف مقابل پی ببريد.

اين روش به وسيله Bandler و Grinder پايه گذاری شده است.

...

وقتی که شما فکر ميکنيد حرکت چشم های شما به صورت غير ارادی منعکس کننده

افکار درونی شما هستند. مثلاً وقتی مخاطب شما به طرف پايين سمت چپ شما نگاه کرد

اين به اين معنی است که او با خودش صحبت ميکند.اين روش در مورد افراد راست دست و بسياری

از افراد چپ دست و بعضی از افرادی که با هر دو دست مينويسند صدق ميکند.

Vr

حافظه تصويری (virtual rememberd)

به ياد آوردن تصاوير ، به خاطر آوردن چيز هايی که قبلاً ديده ايد.

مثال: "ديوار های اطاق شما چه رنگی است؟" ، "درب وردی خانه شما چگونه است؟"

Vc

خلاقيت تصويری (virtual constucted)

فکر کردن به چيز هايی که تا بحال نديده ايد و برای به وجود آوردن آن از تخيل خود بهره ميگيريد.

مثال:"اگر ديوار های اطاق شما ابی بود چگونه بنظر می آمد؟"، "اگر سگ شما

سری به شکل فيل داشت چه شکلی ميشد؟"

علاوه بر اين بعضی از افراد اين کار را با بر هم زدن کانون ديدشان هم انجام ميدهند،در اين صورت

معمولاً چشم ها به روبرو خيره ميشوند.

Ar

حافظه شنودی(auditory rememberd)

به ياد آوردن اصوات ، به خاطر آوردن چيز هايی که قبلاً شنيده ايد.

مثال:"آيا صدای پدرتان را به خاطر داريد؟"

Ac

خلاقيت صوتی(auditory constracted)

تصور کردن چيز هايی که تا بحال نشنيده ايد و برای به وجود آوردن آن از تخيل خود بهره ميگيريد.

مثال:"اگر جرج بوش صدای اردک در بياورد چه صدايی پيدا ميکند؟"،"احمدی نژاد چطور؟؟؟"

K

احساسات (kinesthetic)

وقتی که به احساساتتان فکر ميکنيد معمولاً به اين جهت خيره ميشويد.

مثال :"وقتی به فرش دست ميزنيد چه حسی پيدا ميکنيد؟"

Ad

مکالمه درونی(auditory digital)

وقتی که با خودتان حرف ميزنيد چشمان شما به اين جهت خيره ميشوند.


Copyright ©2000 Mojo Publishing. All rights reserved

یکشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۴

sleep

i took this photo last night

Gymnast


اتود اولیه

size 20cm
جالبه که بعضی از اون کله خشک ها!!!(استاد ها) گفتند که کار قابل اجرا نيست!
حتی يکی صريحاً گفت که "بندازش اشغالی"!!
ولی تعداد اونها يی که از زيبايی کار تعريف کردن خيلی بيشتر بود


پنجشنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۴

The end of a statue

the end of a statue

شنبه، دی ۲۴، ۱۳۸۴

امتحان ترم اول



اين روز ها دانشگاه حال و هوای خاصی داشت .
امتحان ترم اول برگزار ميشد، چيزی که همه از سبتامبر تا حالا داشتند برايش حاضر ميشدند.
يکی دو روز قبل از امتحان ،ژورژمان يا به قول خودشون ((پراسموتور)) حتی تا ساعت نه و ده هم ميشد تعداد زيادی از بچه ها رو ديد که دارند با شتاب کار های عقب افتاده شون رو برای فردا حاضر ميکنند.(مثل خودم!)
البته عقب افتادن کار من علتش وقت کمی بود که به ما داده بودند(چيزی حدود 20 روز).
در حين کار برای خستگی در کردن چند دفعه سری به طبقه های دوم و سوم هم زدم ، راستش بنظرم اين روز های قبل از ژورژمان خيلی جالبه .من اين روز ها رو از هميشه بيشتر دوست دارم.روبرو شدن با صورت های جدی که معلومه شب رو خوب نخوابيدند و گروه انسان هايی رو که مشترکاً کار ميکنند ، با آخرين سرعت کار هاشون رو به ديوار می چسبونند ، طراحی ميزنند يا سعی ميکنند که کار های عقب افتاده ديگری رو براش انجام بدهند(که اکثراً هم پسر ها برای دختر ها کار ميکنند!) رو هم خيلی دوست دارم
روز بعد هم بعد از ژورژمان هم ميشه با دختر هايی روبرو شد که گريه کنان از نمره اي که بهشون دادند شکايت ميکنند.
يکيشون رو وقتی داشتم به کلاس ها سرميزدم ديدم(موقع امتحان در همه کلاس ها برای همه بازه و دانشجو ها دسته دسته از کلاس های ديگه بازديد ميکنند)، وقتی داشتم برميگشتم دوباره با همون دختر روبرو شدم فقط ايندفعه نميدونم چرا داشت قهقهه ميزد!(حتماً يه سوء تفاهمی شده بوده نمرش رو اشتباهی گفته بودند! شايد هم پارتيش کلفت بوده!!)
از جريان امتحان هم عکس زياد گرفتم که يکی دوتاش رو اينجا گذاشتم.

از این جریان امتحان ها خیلی خسته شدم ، اين نوشته های بالا رو که دوباره ميخونم بنظرم چرت و پرت مياد .تازه فردا هم دوباره يه امتحان ديگه داريم...











The work that must be completed


done during 20 days.

سه‌شنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۴

incomplete

My incomplete artwork
my incomplete artwork

سه‌شنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۴

one more year past!

کريسمس هم اومد و رفت...
تنها چيزی که ازش برام مونده يک سری عکس و يک سر درده.
چيز ديگری هم که خيلی حالم رو گرفت اينه که وقتی دوشنبه به زور خودم رو از رختخواب کندم و به خيال اينکه ميتونم کارم رو که عقب افتاده به امتحان(که اون هم روز 11 ماه برگزار ميشه) برسونم ، به دو خودم رو به دانشگاه رسوندم و چی ديدم؟ هيچی ! از قرار معلوم رييس جمهور محترم! چون روز کريسمس به شنبه و يکشنبه افتاده همون شب دستور داده که تعطيلات رو تا پنجم ماه اضافه کنند.

باز حالا خوبه که نگهبان دم در راهم داد برم تو يک خورده واسه خودم کار کردم .البته تنها هم نبودم چند تا از بچه ها که اکثراً هم مجسمه ساز بودند هم اومده بودند و فحش های آبداری هم نصيب Mr. president ميکردند !!!بعد هم طبق معمول! برای يکی از دختر های معمار تکليف حجمش رو که عبارت از کپی کردن يک برگ نقش برجسته از گچ به گل بود و از اوّل سال تا حالا نتونسته بود انجام بده رو پنج دقيقه اي براش از اول ساختم. اون هم مثل همه يدونه مرسی گفت گذشت رفت!!

خوبی اين دانشگاه ما هم همينه که به هر چند نفری يه کلاس مستقل ميدهند که ميتونی مثل خونه خودت ازش استفاده کنی.من هم که مثلاً برای کار کردن اومده بودم وقتی ديدم اوضاع از اين قراره! گرفتم يه سه-چهار ساعتی ولو شدم گرفتم خوابيدم !

Christmas in Baku



christmas in baku
christmas in baku