چهارشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۵

اعتراض مدنیتی


دوشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۵

the end of May

بالاخره بعد از مدتها امتحانها مون تموم شد من هم وقت کردم يه چند خطی بنويسم..
راستش از سطح کار ها هيچ راضی نبودم ، نميدونم شايد هم سطح توقع من بالا رفته، شايد هم از اونجايی که يک سری از کار های عقب افتاده بچه ها رو (که تعدادشون هيچ هم کم نبود) به دست من انجام شد اين حس بهم دست داده.
به هر صورت از مجسمه خودم که هيچ راضی نبودم هرچند که باز هم به نظرم از کار بقيه بهتر در اومده بود ولی من رو اصلاً راضی نکرد، فاجعه کار اينجاست که برای انجامش يه ترم کامل وقت داشتيم که برای يه همچين مجسمه ايی خيلی زياد به حساب مياد...
من هيچ وقت عادت ندارم که اشتباهات خودم رو گردن کسی بندازم يا توجيح بی دليل بکنم، به همين خاطر هم سکوت اختيار ميکنم!!!
ولی به هر صورت اين پراسموتور(ژورژمان) يکی از جالب ترين اتفاقاتيه که تو دانشگاه ما برگزار ميشه که بعدش هم يه تعطيلی خيلی بلند مدت مياد و اين بار هم تا سبتامبر.
برای من که کار شروع ميشه نه تعطيلی چون تصميم دارم تو اين تابستون خودم رو به برنامه ام برسونم. هرچند که برای بعضی از کار هايی که انجام ندادم کمی احساس تأسف ميکنم... که البته همش هم به هنر مربوط نميشه!

از دانشگاه يک سری عکس گرفتم که چند تاش رو اينجا گذشتم:








سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۵

شامگاه

Portrait of whom i dont love!!!

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۵

Gallery of Baku

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۵

Shadow

shadow