یکشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۶

strange sculpture

جمعه، مهر ۲۷، ۱۳۸۶

عکسی که از حیاط کارگاه گرفتم

مجسمه هندی


يک مجسمه قديمی از يک مجسمه ساز گمنام هندی
پر از گرما و زندگی...
(با آثار Gormley تناسبی نداره؟!)

Antony Gormley



چند روز پيش به توصيه دوستی کمی دنبال کار های مجسمه سازی به اسم Antony Gormley کمی جستجو کردم.
اولش با ديدن کار ها و البته عکس های بسيار خوبی که از کار ها اندخته بودند ذوق زده شدم. در سايت اصلی اين هنرمند
تعداد بسيار زياد (حدود 300-400) عکس از کار های اين مجسمه ساز انگليسی هست، که البته حوصله نکردم همه رو ببينم.








ولی از اونجايی که آثار رو به ترتيب زمان ترتيب کرده بودند ميشد به نحوه تکامل کار ها پی برد.
کار های اوليه رو که نگاه ميکردم فقط تکرار يک چيز بود: فيگور.
فيگوری که از قالب بدن خود مجسمه ساز تهيه شده بود. بعد از مرور کردن حدود 30-40 عکس
کم کم از ديدن همين فيگور تکراری که به انواع وضعيت ها روی زمين، روی ديوار يا حتّا با سر فرو رفته در سقف و يا تکه تکه شده به انواع مختلفی که ممکن بود بر سر يک فيگور آهنی اورد - تکرار شده بود کم کم احساس خستگی ميکردم بعد از مرور کردن 30-40 عکس ديگه کم کم حوصلم شروع به سر رفتن کرد.




ولی مجسمه ساز ظاهراً تمام اون سال ها رو بدون خستگی و با پشتکار قابل تحسين به تکرار و قالب کردن خودش ادامه ميداده، حتی ظاهراً جايزه هايی رو هم در اين رابطه به دست آورده.



چيزی که در آثار اين مجسمه ساز نظرم رو جذب کرد استفاده از محيط بود و البته عکاسی بی عيب و نقص از کار ها که يه کار پيش پا افتاده رو تبديل به يه کار استثنا يی ميکرد.
در حقيقت چيزی که به وسيله کار های اين مجسمه ساز القاء ميشه بی روحی و تنهايی؛ و همچنين موافق با اسم کار ها "بيگانگی" هست.



که البته چيز جديدی نيست و قبلاً به وسيله جاکومنتی (و اعقابش در ايران!) بسيار زياد کار شده.
البته ايشون پا رو يک قدم فراتر گذشتند و مجسمه های "غريب" رو از گالری ها بيرون اوردند وارد زندگی واقعی کردند، که البته در بعضی از موارد اين محيط های به شدت سرد و نا مأنوس باعث به وحشت افتادن بعضی از بچه هايی شده که اونقدر بزرگ نشده اند که با اين آثار هنری ارتباط برقرار کنند...!



در برّرسی آثار پايانی آلبومی که در سايت اين مجسمه ساز بود (البته به علت حجم زياد عکس ها من يک سره رفتم آخر آلبوم) متوجه شدم که بالاخره حوصله خود هنرمند هم از قالب زدن بدن خودش خسته شده و اين بار همون فيگور رو با انواع کره، مکعب، سيم و.... کار کرده تا به اين صورت پا به مرحله جديدی از ديد خودش به دنيا و زندگی (و البته فيگور) بگذاره.



البته کار field (پهنه) که اولين بار در مکزيک از يک تن گل رس به وسيله 60 نفر تبديل به 35،000 فيگور کوچک (8-26 سانتيمتر) شد و موفقيت بزرگی نصيب طراحش کرد رو نبايد فراموش کرد.
کار field بعداً در برزيل (24،000 فيگور)
و انگلستان (40،000 فيگور)
همينطور سوئد (40،000 فيگور)
چين (190،000 فيگور!)
و ژاپن (200،000 فيگور!!)
به نمايش گذاشته شد. که در مورد آخری (2003)تقريباً 125 تن گل رس به کار رفته بوده.



از ديگر کار های مروف اين مجسمه ساز ميشه به angel of the north (فرشته شمال)
و پروژه another place (مکان ديگر) هم اشاره کرد.




از آخرين کار های اين مجسمه ساز ميشه به the waste man هم اشاره کرد (2006) که يک مجسمه 25 متری بود که از 30 تن ضايعات قابل احتراق در عرز شش هفته ساخته شد، و البته در پايان کار به آتش کشيده شد تا 32 دقيقه نور و گرما رو تقديم تماشاچی هايی کند که خودشون هم درجمع آوری اين ضايعات سهيم بوده اند.




resources



برچسب‌ها: ,